![]() |
روایت فرماندهان از حماسه ثامن
سر لشکر رحیم صفوی گفت: نماز صبح را که نزدیک پل ها می خواندیم، بچه ها در حال گریه بودند و یک نمازی که در حقیقت شکر بود و خود ماهم باور نمی کردیم که آبادان در شب آزاد بشود؛ یعنی عملیات را که ما ساعت ۱۲ شب شروع کرده بودیم، صبح قبل از اینکه روشنایی خورشید بالا بیاید تقریباً تمام شده بود و یک استعداد بزرگی از دشمن به اسارت افتاده بود. |
x □ - » |